فرهنگ امروز: شماره بیستم سیاستنامه، مجله تخصصی اندیشه سیاسی با طرح جلدی از مارتین لوتر، پیشوای کلیسای پروتستان منتشر شد. در این شماره که پرونده اصلی آن به مناسبت پانصدمین سال صدور فتوای کلیسای کاتولیک علیه لوتر به او اختصاص داده شده، گفتگوهایی اختصاصی با رابرت استرن، پیتر استنفورد، آدام فرانسیسکو و گرگ فارستر انجام شده است. نگین نوریان دهکُردی نیز در مقاله مفصلی به توافقها و تخالفهای میان لوتر و اراسموس پرداخته است. حامد زارع نیز در این پرونده با نوشتن مطلبی با عنوان «سروشِ لوتریانیسم» به نقد دریافتهای عبدالکریم سروش از مقولات و مفاهیمی نظیر پروتستانتیسم و سکولاریسم اشاراتی کرده است.
سردبیر سیاستنامه در سرمقاله خود با عنوان «برخورد ایدئولوژی و جامعهشناسی» به احسان نراقی پرداخته و نوشته است: «با پایان یافتن سلسله سخنرانیهای آتشین شریعتی در پائیز ۱۳۵۱ در پی تعطیلی حسینیهی ارشاد و سپس دستگیری او در تابستان ۱۳۵۲، فضای چپگرایی در کشور و رویکردهای مارکسیستی، هر چه بیشتر به سمت حرکتهای مسلحانه تغییر جهت داد. در این اوضاع و احوال و همزمان با فروکش کردن تب شریعتی و مارکسیسم اسلامی، جریان تجددستیز دیگری در عرصهی روشنفکری ایران ظهور پیدا کرد که به جز چپزدگی، بقیهی نشانهها و عوارض جریان آلاحمد و شریعتی را در خود داشت. احسان نراقی آغازگر این جریان بود.»
سیاستنامه بیستم بخش یادنامه را به مناسبت سیاُمین سالمرگ غلامحسین صدیقی که بسیاری او را موسس جامعهشناسی در ایران میدانند به این رجل ملیگرا اختصاص داده است. یادنامه با مطلبی تحت عنوان «میهنپرستتر از مصدق» نوشته احمد نقیبزاده رئیس شورای علمی مجله آغاز میشود و با مطالبی که محمود فاضلی و احسان تاجیک درباره وزیر کشور محمد مصدق نوشتهاند ادامه پیدا میکند. نقیبزاده در ابتدای مقاله خود چنین مینویسد: «در استبداد و نظم خفقان آور تولید سرمایه های انسانی و متفکران فرهنگ ساز به صفر می رسد. چنانکه در طول دورۀ حاکمیت کمونیسم بر روسیه یک چخوف یا یک تولستوی پا نگرفت؛ یک فیلم ساز مشهور یا یک فیلم مقبول در سطح جهانی به صحنه نیامد ولی مهندس اتمی آن هم البته زیر دست دانشمندان و مهندسان ربوده شده از آلمان بوجود آمد. رژیم های سیاسی را باید از روی محصولات انسانی آنها و اینکه به چه طیف اجتماعی میدان می دهند شناخت و داوری کرد. در دورۀ حاکمیت نازیها بر آلمان اقشار فرومایه میداندارشدند. محمدرضاشاه هم سیاستمداران استخواندار را خانه نشین کرد و اعضای جبهه ملی را ورشکستگان سیاسی خواند. هیچ رجل معتبر ملی به دربار راه نداشت ولی شعبان جعفزی هروقت می خواست به دربار راه می یافت. مستمند شیرازی را با نام هوشنگ انصاری به وزارت برگماشت و این اشباح الرجال از اولین کسانی بودند که در شروع بحران های منجر به انقلاب ۵۷ پا به فرار گذاشتند و شاه دست نیاز به سوی همان ورشکستگان سیاسی از جمله دکتر صدیقی دراز کرد». سپس مقاله «نمونه عالی رجل ملی» از داریوش آشوری پس از سی سال بازنشر میشود و در پایان نیز مصاحبه سرهنگ غلامرضا نجاتی با غلامحسین صدیقی با عنوان «تبارشناسی ناکامی نهضت ملی» انتشار داده شده است.
در بخش یادداشت نیز با مطالب و مباحثی همچون «استیضاح ایدئولوژیک» نوشته روحالله اسلامی، «نسخه پساآمریکاییِ جهان اسلام» نوشته مهدی صادقی، «امتناع الهیات رویا» نوشته عبدالرضا ناصر مقدسی و «تبار ایرانی زبان آذری» نوشته کاظم آذری سیسی آمده است. صادقی در بخشی از یادداشت خود چنین مینویسد: «واقعیت آن است که ما هنوز از خروج آمریکا در مسرت به سر میبریم، اما در آن مسرت از این نکته غافلیم که وقتی منطقه از هژمون خالی شود، همان کشورهایی جای آن را پر میکنند که امثال علی شریعتی و جلالآل احمد روزی خیال داشتند با آنها امتی اسلامی بسازند. مطابق ایده امت اسلامی کشورهای جهان اسلام باید با اتحاد خود در برابر قدرتهای قاهر غربی ایستادگی کنند. قدرتهای جهان اسلام اگر اختلافی هم دارند باید آن را کنار بگذارند و تمرکز خود را روی مقابله با نفوذ غرب در جهان اسلام بگذارند. این ایده را سیدجمال الدین اسدآبادی برای اولین بار در ایران مطرح کرد. البته در آن روزگار نه توجه دربار به این ایده جذب شد و نه توجه علمای شیعی. اما در نوبت دوم و در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی این ایده با اقبال زیادی در بین قشر روشنفکر جامعه مواجه شد و توانست به آرمانی برای گروههای انقلابی تبدیل شود.»
در بخش پرونده مصاحبههایی با جامعهشناسان درباره سرشت و سرنوشت آکادمی در ایران منتشر شده است. «ریاکاری علمی»، «علوم انتقادی در آکادمی»، «تودهای شدن دانشگاه»، «نازایی آکادمی ایرانی» و «دشمنی روشنفکری با دانشگاه» به ترتیب عنوان گفتگو با مقصود فراستخواه، ناصر فکوهی، عباس کاظمی، موسی اکرمی، و تقی آزاد ارمکی است که در آن درباره وجوه مختلف زیست دانشگاهی در ایران و تنشهای میان آکادمی و حوزه عمومی و همچنین تفاوتهای میان روشنفکری ایرانی و آکادمی ایرانی سخن به میان آمده است. فراستخواه در بخشی از گفتگوی خود چنین میگوید: «دکتر گلشنی یا دکتر سید حسین نصر یا آیت الله جوادی آملی همه به نحوی ادعای علم دینی یا قدسی ومانند آن را دارند. من برای تمام این افراد احترام قائلم و در رشته های خود انسان های صاحبنظر ومحترم هستند، اما متاسفانه و منطقاً نقدهای جدی بر دعاوی آنها مبنی بر علم قدسی یا علم دینی وارد هست.موجودی به نام علم دینی که این گرایش های ایدئولوژیک آفریدند، علم نشد ولی برای ایران بسیار گران تمام شد. پروژۀ دولتی علم دینی در بعد از انقلاب که این آقایان آگاهانه یا ناخودآگاه، خواسته وناخواسته لجستیک و تدارکات نظری برایش فراهم کردند؛ به جامعه علمی و دانشگاهی ما و به ایران حقیقتاً در این چهار دهه لطمه های زیادی زد. البته بخشی از آرای دکتر گلشنی هم اکنون می بینیم، عوض شده است و اخیراً نقدها و بحث هایی کرده اند و با آن شدت قبلی از علم دینی دفاع نمی کنند. اما تعبیری است که می گوید ببخشید اما فراموش نکنید. مردم که نمی توانند حافظه خود را از دست بدهند وندانند که این علم دینی در چهاردهه اخیر، چه اشتباهات و خطاها و سیاست ها و رویه های نادرست را دامن زده و توجیه کرده است.»
بخش بعدی سیاستنامه بیستم با عنوان ترجمه دربرگیرنده دو مطلب است. نخست مقاله «هیتلر در کرملین» نوشته جورج واتسون که مقالهای درباره پیمان مولوتف-ریبنتروپ است و دیگری «مورخ زوال اروپا» که خاطرات فون میزس را تشکیل میدهد. در بخش پژوهش نیز با مقاله بلندی از مهرداد عباسی با عنوان «جریان شناسی تفاسیر قرآنی» مواجهیم که برگردانی از پژوهش رتراود ویلانت درباره گرایش های اصلی در روش های تفسیری معاصر در جهان غرب است.
سیاستنامه به عنوان مجله تخصصی اندیشه سیاسی ایران در هر شماره در فصلی با عنوان کارنامه به بررسی آثار و افکار یکی از آکادمیسینهای علوم سیاسی ایران میپردازد. در بیستمین شماره مجله به کارنامه فرهنگ رجایی پرداخته شده است. در این پرونده ابتدا یادداشتی از مختار نوری تحت عنوان «روشنفکری آلیاژی» آمده است و پس از آن گفتگوی مفصل سردبیر سیاستنامه با فرهنگ رجایی با عنوان «در جستجوی انسانِ حاضرِ معاصر» منتشر شده است. مطلب بعدی کارنامه ترجمه گفتار نخست از کتاب «مدنیت و تمدن؛ حضور، هنر انسانورزی و امرسیاسی» رجایی با عنوان «انسانیت و مدنیت» است که شش ماه پیش در نیویورک منتشر شده است. فرهنگ رجایی در بخشی از گفتگوی خود و در پاسخ به ادعای زارع که او را متکلم سیاسی نامیده چنین میگوید: «اگر ما بنا به گفته جناب تنسر «قانون عقل جهانداری» را پیش چشم خود داشته باشیم، باید بپرسیم که هر متفکری از چه راهبردهایی برای تدبیر و تامل در این قانون بهره میبرد. به گمان من برای این تدبیر و تامل؛ دو جهانبینی بیشتر در اختیار نداریم و آنها را در کتاب آخر خود که شما در مجله لطف کرده و عنایتی به آن نشان میدهید توضیح دادهام. یک جهانبینی معتقد است مقولات ورا انسانی در سرنوشت انسان نقش چندانی ندارند و جهانبینی دیگر حضور در عالم ورا انسانی و ساحت وجود را به رسمیت میشناسد. مطابق جهانبینی نخست اندیشه سیاسی شامل نظریه سیاسی میشود، اما مطابق جهانبینی دوم، به این دلیل که جهان تنها منحصر در پدیدارها نیست و مقولات ناپیدا هم مهم هستند، راهبرد دیگری به میان میآید که شما از آن به عنوان کلام سیاسی یاد کردید. البته این حق اجتهاد شما است که از کسانی که بر آن هستند جهان شامل عالم ورای انسانی، بیتوجه به اینکه منشا آنچه چیزی اعم از خدا، نیروهایی طبیعی یا جادو باشد، است، به مثابه افرادی یاد کنید که متکفل کلام سیاسی هستند»
بیستمین شماره «سیاستنامه» با سردبیری حامد زارع در ۲۹۲ صفحه با قیمت ۸۰ هزار تومان منتشر شده است.
همزمان با انتشار سیاستنامه، ششصد و بیست و ششمین شب از شبهای بخارا به شب «سیاستنامه» اختصاص یافت. این نشست به مناسبت انتشار شماره بیستم مجله سیاستنامه که در حوزه اندیشه سیاسی ایران منتشر میشود، در ساعت ۵ بعد از ظهر روز دوشنبه بیست و هفتم دی ماه ۱۴۰۰ (هفدهم ژانویه ۲۰۲۲) با سخنرانی سید مصطفی محقق داماد، غلامرضا اعوانی، رضا داوری اردکانی، احمد نقیبزاده، فرهنگ رجایی، ناصر سلطانی، قدیر نصری، مهدی فدایی مهربانی، روحالله اسلامی، حامد زارع و علی دهباشی به صورت مجازی برگزار شد.
نظر شما